جدول جو
جدول جو

معنی ساز نوروز - جستجوی لغت در جدول جو

ساز نوروز
آنچه برای جشن نوروز فراهم کنند از خوراک و پوشاک و چیزهای دیگر
از الحان سی گانۀ باربد، برای مثال چو در پرده کشیدی ساز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی - ۲۰۳)
تصویری از ساز نوروز
تصویر ساز نوروز
فرهنگ فارسی عمید
ساز نوروز
(زِنَ / نُ)
ساختگی و اسباب نوروز. (رشیدی). سامان و ساختگی و سرانجام نوروز باشداز اشربه و اطعمه و البسه. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج). ساز نوروزی، نام لحن دوم است از سی لحن باربد. (برهان) (رشیدی) (شعوری) (انجمن آرا) (آنندراج) :
چو در پرده کشیدی ساز نوروز
به نوروزی نشستی دولت آن روز.
نظامی (خسرو و شیرین).
رجوع به ساز شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناز نوروز
تصویر ناز نوروز
در موسیقی کهن ایرانی از الحان سی گانۀ باربد موسیقی دان دوره ساسانیان، برای مثال چو در پرده کشیدی ناز نوروز / به نوروزی نشستی دولت آن روز (نظامی۱۴ - ۱۸۰)
فرهنگ فارسی عمید
(زِ نَ / نُ)
اسباب نوروز. وسائل نوروزی. سامان نوروز:
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش
که بخشد جرعۀ جامت جهان را ساز نوروزی.
حافظ.
رجوع به ساز نوروز شود
لغت نامه دهخدا
(زِ نَ)
نام نوائی است از موسیقی. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام) (جهانگیری) (شمس اللغات) (انجمن آرا) (برهان جامع) :
چو در پرده کشیدی ناز نوروز
به نوروزی نشستی دولت آن روز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(دِ نَ / نُو)
بمعنی باد بهار است. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء).
لغت نامه دهخدا
تصویری از باد نوروز
تصویر باد نوروز
((دِ نُ))
لحنی از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین